مشاوره و طراحی چیدمان داخلی



استفاده از هاله ای از رنگ صورتی در اتاق های کم نور و کم وسعت به همراه استفاده از پرده ها ، مبلمان و دیوارها با ترکیبی از رنگ سفید و کرم. می توانیم اتاقهای بی روح و بی رنگ را به وسیله ی نصب پرده های خوش رنگ و طرحدار با نوارهای طلایی و یراق های منگوله دار می توان به محیطی تازه تبدیل نمود.


توجه کامل به ارگونومی – استفاده از متریال و ایده های جدید – ایجاد تصاد در فضاها – ایجاد تعادل کاملا نامتقارن – توجه به رنگ قبل از توجه به فرم – استفاده ی حداکثری از نور – مبلمان محدود – استفاده از رنگهای تند در کنار سفید ، سیاه و خاکستری – استفاده از رنگ قرمز برای ایجاد فضای تاکیدی – استفاده از فضاهای مینیمال – استفاده از فضا و وسایل بصورت چند کاربری. 

 


 هنرهای تجسمی به آن دسته از هنرهایی گفته میشود که قابلیت شکل پذیری و تجسم دارند و مستقیما با خس بینایی قابل درک اند. مبانی هنرهای تجسمی را می توان به قاعد درک زبان بصری و ایجاد اثر در هنرهای تجسمی تعبیر نمود. همه ی عناصر هنر تجسمی از عناصر بصری معینی شکل گرفته اند.

کیفیات بصری عبارتند از روابطی که در روند سازمان دادن و نظم بخشیدن به عناصر بصری مطرح می شوند. نوع استفاده از عناصر بصری در اثر تجسمی کیفیت حسی خاص و عمومی ایجاد می کند. تضاد و کنتراست می تواند باعث توجه و تاکید بر موضوع خاصی در یک تابلو نقاشیباشد و القا کننده ی حس آرامش و س و یا . شوند.

روند سامان بخشیدن به یک اثر هنری ترکیب یا کمپوزیسیون نامیده می شود.در ترکیب بندی است که وحدت اثر بعنوان کلی که دارای انسجام درونی است ، تحقق می یابد. در یک ترکیب موفق اجزا از کل قابل تفکیک نیستند.

کادر یا قاب تصویر محدوده ی فضا یا سطحی است که اثر تجسمی و تصویری در آن ساخته می شود.بطور کلی منظور از کادر ، همان محدوده ای از سطح است که هنرمند برای ارائه و اجرای اثر خود بر می گزیند.

فضای درونی یک کادر زمانی معنا پیدا می کند که یک عنصر بصری در درون کادر انرژی بصری آنرا فعال نماید.

کیفیات بصری عبارت اند از: 

1. تناسب

2. تعادل 

3. تقارن 

4. وحدت 

5. توازن 

6. تاکید 

7. کنتراست 

8. حرکت 

9. ریتم 

10. هماهنگی چیدمان : اصول اولیه : 

1. توجه به کاربری فضا و روانشناسی موقعیت 

2. شناخت سبک متداول در چیدمان 

3. روانشناسی رنگ 

4. محل قرارگیری 

5. شناخت کادر در طراحی داخلی 

6. ارگونومی 

7. شناخت تاثیر نور 

8 . شناخت سبک 

9. فضاهای کلاسیک. 


سیا منطقه ای است بزرگ با سبکهای مختلفی چون : ایرانی ، هندی ، چینی ، عربی و ژاپنی.

در فرهنگ شرق دور یک اصل مهم حکفرماست و آن اصل رابطه با طبیعت است. فرهنگ شرق دور با رمز و راز و غرق دن در نیروهای طبیعت عجین شده است. استفاده از رنگهای گرم از مشخصات سبکهای آسیایی است. جهان بینی شرق دور بر اساس تعادل و تعامل میان یین و یانگ است. بر اساس این نظریه ، جهان متکی بر اصول مثبت و منفی ای است که در همه چز نفوذ کرده است.

از ویژگیهای سبک ژاپنی می توان به : سبکی فراخ – سادگی – روشنی و . اشاره نمود. یکی از اصول این نوع طراحی کم کردن جزئیات و توجه به سادگی است. باغ آرایی ژاپنی یکی از معروفترین شیوه های طراحی فضا ی سبز است. این شیوه بر پایه استفاده از آب ، سنگ ، سنگریزه و استوار است. سنگ در این فرهنگ مقدس است. ژاپنی ها در مکتب شینتو معتقدند سنگ روح طبیعت را در خود جای داده است.

چینی ها در طراحی داخلی تابع سه اصل زیر اند: سادگی ، انرژی و طبیعت. کاربرد چوب بعنوان یک متریال طبیعی زیاد در این سبک به چشم می خورد. فنگ شویی سبکی است از زیبایی شناسی چینی! این سبک جزیی از فرهنگ خاور دور است. فنگ شویی در صدد اعتدال بخشیدن میان انرژی هاست. مهمترین اصل فنگ شویی پرهیز از انباشتگی و بی نظمی است.

سبک انگلیسی : ویلیام اند مری ( برای چیدمان فضاهای ویلایی رسمی با استفاده از رنگهای گرم بکار می رود) – کوئین آن ( در فضاهای کوچک و رسمی با رنگهای روشن و تزئینات کم ) – جورجین ( از مهمترین سبکهای دکوراسیون و سبکی کاملا رسمی و کلاسیک است) – برادران آدامز – هپل وایت ( سبکی رسمی با حسی خنثی – مردانه و نه بصورت تلفیقی-) – شرایتون ( سبکی خنثی با استفاده از یک سری کارهای لولا دار) – چیپن دیل. 

سبک های فرانسوی : باروک ( بیشتر در کشورهای عربی و هندی بکار می رود ، پارچه کوبی روی دیوار در این دوره ابداع شد. کاخ ورسای نمونه ای است از این سبک) – روکوکو ( سبکی است شاد با رنگهای طلایی که در ایران بسیار استفاده می شود) – امپایر یا امپراطوری ( که بیشتر در فضاهای نظامی با تزئینات جدا تراشیده دیده می شود) – ویکتورین. در سبک فرانسوی خطوط عمودی و افقی حذف می شود و خطوط منحنی بخود می گیرند. خطوط دیوارها به آرک تبدیل می شود. 


1.  نور( عنصری که توان دیدن را به فرد می دهد)

2. فرم( توده ی فیزیکی یک شی است که سه بعدی بوده و وزن دارد)

3. فضا ( همان محدوده ی در دسترس کاربر است)

4. بافت ( مشخصه ای از یک شی ، که با لمس کردن یا دیدن به چشم می آید)

5. شکل ( خط بیرونی یک شی را تکیل می دهد)

6. رنگ ( همان خاصیت بصری فرم است)

7. حجم ( عنصر مهم طراحی داخلی است که بصورت اجسام توپر  تو خالی نمایان گشته است). 


 سه عبارت معماری داخلی ، طراحی داخلی و دکوراسیون داخلی معمولا به غلط به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند. گرچه هر سه بخش های مشترکی با هم دارند و هدف همه ی آنها بهبود کیفیت زندگی از طریق بهبود فضاست ، اما مترادف هم نیستند. تخصص معماری داخلی در مقیاس انسانی و در ارتباط با فضاهای عمومی و شخصی است. مباحث تخصصی مرتبط با معماری داخلی مباحثی چون روانشناسی رفتار ، ساختارها و خدمات پشتیبانی ، مواد و مصالح ساختمانی ، رسانه های ارتباطی ، ارگونومی و است. در طرف مقابل دکوراتورها کسانی هستند که تنها با سطح ظاهری فضا سرو کار دارند. اغلب آنها دوره های تخصصی را گذرانیده و آموزش دیده اند. بسیار واضح است که علیرغم اشتراکات بسیار ، این سه رشته مترادف هم نیستند و در حوزه ای کاری متفاوتی فعالیت فعالیت می کنند. جامعه طراحان داخلی آمریکا ، طراح داخلی را چنین تعریف می کند: متخصصی برای طراحی فضاهای داخلی با عملکرد و کارایی بالا که تخصص خود را از طریق آموزش های رسمی کسب کرده است. مهمترین بخش حرفه ی یک طراح داخلی ، داشتن هنر و علم درک رفتار مردم به منظور ایجاد فضاهای کاربردی خلاقانه درون ساختارهایی ست که معماران داخلی طراحی کرده اند. 


استفاده از هاله ای از رنگ صورتی در اتاق های کم نور و کم وسعت به همراه استفاده از پرده ها ، مبلمان و دیوارها با ترکیبی از رنگ سفید و کرم. می توانیم اتاقهای بی روح و بی رنگ را به وسیله ی نصب پرده های خوش رنگ و طرحدار با نوارهای طلایی و یراق های منگوله دار می توان به محیطی تازه تبدیل نمود.

         


توجه کامل به ارگونومی – استفاده از متریال و ایده های جدید – ایجاد تصاد در فضاها – ایجاد تعادل کاملا نامتقارن – توجه به رنگ قبل از توجه به فرم – استفاده ی حداکثری از نور – مبلمان محدود – استفاده از رنگهای تند در کنار سفید ، سیاه و خاکستری – استفاده از رنگ قرمز برای ایجاد فضای تاکیدی – استفاده از فضاهای مینیمال – استفاده از فضا و وسایل بصورت چند کاربری. 

                         

 


 هنرهای تجسمی به آن دسته از هنرهایی گفته میشود که قابلیت شکل پذیری و تجسم دارند و مستقیما با خس بینایی قابل درک اند. مبانی هنرهای تجسمی را می توان به قاعد درک زبان بصری و ایجاد اثر در هنرهای تجسمی تعبیر نمود. همه ی عناصر هنر تجسمی از عناصر بصری معینی شکل گرفته اند.

کیفیات بصری عبارتند از روابطی که در روند سازمان دادن و نظم بخشیدن به عناصر بصری مطرح می شوند. نوع استفاده از عناصر بصری در اثر تجسمی کیفیت حسی خاص و عمومی ایجاد می کند. تضاد و کنتراست می تواند باعث توجه و تاکید بر موضوع خاصی در یک تابلو نقاشیباشد و القا کننده ی حس آرامش و س و یا . شوند.

روند سامان بخشیدن به یک اثر هنری ترکیب یا کمپوزیسیون نامیده می شود.در ترکیب بندی است که وحدت اثر بعنوان کلی که دارای انسجام درونی است ، تحقق می یابد. در یک ترکیب موفق اجزا از کل قابل تفکیک نیستند.

کادر یا قاب تصویر محدوده ی فضا یا سطحی است که اثر تجسمی و تصویری در آن ساخته می شود.بطور کلی منظور از کادر ، همان محدوده ای از سطح است که هنرمند برای ارائه و اجرای اثر خود بر می گزیند.

فضای درونی یک کادر زمانی معنا پیدا می کند که یک عنصر بصری در درون کادر انرژی بصری آنرا فعال نماید.

کیفیات بصری عبارت اند از: 

1. تناسب

2. تعادل 

3. تقارن 

4. وحدت 

5. توازن 

6. تاکید 

7. کنتراست 

8. حرکت 

9. ریتم 

10. هماهنگی چیدمان : اصول اولیه : 

1. توجه به کاربری فضا و روانشناسی موقعیت 

2. شناخت سبک متداول در چیدمان 

3. روانشناسی رنگ 

4. محل قرارگیری 

5. شناخت کادر در طراحی داخلی 

6. ارگونومی 

7. شناخت تاثیر نور 

8 . شناخت سبک 

9. فضاهای کلاسیک. 


فرهنگ شرق دور یک اصل مهم حکفرماست و آن اصل رابطه با طبیعت است. فرهنگ شرق دور با رمز و راز و غرق دن در نیروهای طبیعت عجین شده است. استفاده از رنگهای گرم از مشخصات سبکهای آسیایی است. جهان بینی شرق دور بر اساس تعادل و تعامل میان یین و یانگ است. بر اساس این نظریه ، جهان متکی بر اصول مثبت و منفی ای است که در همه چز نفوذ کرده است.

از ویژگیهای سبک ژاپنی می توان به : سبکی فراخ – سادگی – روشنی و . اشاره نمود. یکی از اصول این نوع طراحی کم کردن جزئیات و توجه به سادگی است. باغ آرایی ژاپنی یکی از معروفترین شیوه های طراحی فضا ی سبز است. این شیوه بر پایه استفاده از آب ، سنگ ، سنگریزه و استوار است. سنگ در این فرهنگ مقدس است. ژاپنی ها در مکتب شینتو معتقدند سنگ روح طبیعت را در خود جای داده است.

چینی ها در طراحی داخلی تابع سه اصل زیر اند: سادگی ، انرژی و طبیعت. کاربرد چوب بعنوان یک متریال طبیعی زیاد در این سبک به چشم می خورد. فنگ شویی سبکی است از زیبایی شناسی چینی! این سبک جزیی از فرهنگ خاور دور است. فنگ شویی در صدد اعتدال بخشیدن میان انرژی هاست. مهمترین اصل فنگ شویی پرهیز از انباشتگی و بی نظمی است.

سبک انگلیسی : ویلیام اند مری ( برای چیدمان فضاهای ویلایی رسمی با استفاده از رنگهای گرم بکار می رود) – کوئین آن ( در فضاهای کوچک و رسمی با رنگهای روشن و تزئینات کم ) – جورجین ( از مهمترین سبکهای دکوراسیون و سبکی کاملا رسمی و کلاسیک است) – برادران آدامز – هپل وایت ( سبکی رسمی با حسی خنثی – مردانه و نه بصورت تلفیقی-) – شرایتون ( سبکی خنثی با استفاده از یک سری کارهای لولا دار) – چیپن دیل. 

سبک های فرانسوی : باروک ( بیشتر در کشورهای عربی و هندی بکار می رود ، پارچه کوبی روی دیوار در این دوره ابداع شد. کاخ ورسای نمونه ای است از این سبک) – روکوکو ( سبکی است شاد با رنگهای طلایی که در ایران بسیار استفاده می شود) – امپایر یا امپراطوری ( که بیشتر در فضاهای نظامی با تزئینات جدا تراشیده دیده می شود) – ویکتورین. در سبک فرانسوی خطوط عمودی و افقی حذف می شود و خطوط منحنی بخود می گیرند. خطوط دیوارها به آرک تبدیل می شود. 


1.  نور( عنصری که توان دیدن را به فرد می دهد)

2. فرم( توده ی فیزیکی یک شی است که سه بعدی بوده و وزن دارد)

3. فضا ( همان محدوده ی در دسترس کاربر است)

4. بافت ( مشخصه ای از یک شی ، که با لمس کردن یا دیدن به چشم می آید)

5. شکل ( خط بیرونی یک شی را تکیل می دهد)

6. رنگ ( همان خاصیت بصری فرم است)

7. حجم ( عنصر مهم طراحی داخلی است که بصورت اجسام توپر  تو خالی نمایان گشته است). 


 سه عبارت معماری داخلی ، طراحی داخلی و دکوراسیون داخلی معمولا به غلط به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند. گرچه هر سه بخش های مشترکی با هم دارند و هدف همه ی آنها بهبود کیفیت زندگی از طریق بهبود فضاست ، اما مترادف هم نیستند. تخصص معماری داخلی در مقیاس انسانی و در ارتباط با فضاهای عمومی و شخصی است. مباحث تخصصی مرتبط با معماری داخلی مباحثی چون روانشناسی رفتار ، ساختارها و خدمات پشتیبانی ، مواد و مصالح ساختمانی ، رسانه های ارتباطی ، ارگونومی و است. در طرف مقابل دکوراتورها کسانی هستند که تنها با سطح ظاهری فضا سرو کار دارند. اغلب آنها دوره های تخصصی را گذرانیده و آموزش دیده اند. بسیار واضح است که علیرغم اشتراکات بسیار ، این سه رشته مترادف هم نیستند و در حوزه ای کاری متفاوتی فعالیت فعالیت می کنند. جامعه طراحان داخلی آمریکا ، طراح داخلی را چنین تعریف می کند: متخصصی برای طراحی فضاهای داخلی با عملکرد و کارایی بالا که تخصص خود را از طریق آموزش های رسمی کسب کرده است. مهمترین بخش حرفه ی یک طراح داخلی ، داشتن هنر و علم درک رفتار مردم به منظور ایجاد فضاهای کاربردی خلاقانه درون ساختارهایی ست که معماران داخلی طراحی کرده اند. 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها